کد مطلب:369975 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:394

50 - مستحقین خذلان پروردگار - مستحقین اعراض باری تعالی
 بسم الله الرحمن الرحیم

فاستحق بذلك خذلانك و منعك و اعراضك یا ارحم الراحمین

خلاصه ای از دو سخنرانی گذشته 

امام سجاد علیه السلام سه مطلب را در سه جمله از دعای شریف مكارم الاخلاق از پیشگاه مقدس باری تعالی درخواست نمود. مطلب اول :

و لا تفتنی بالاستعانة بغیرك اذا اضطررت ؛ بارالها! مرا در موقع اضطرار به یاری خواستن از غیر خودت آزمایش منما.

مطلب دوم :

و لا بالخضوع لسؤ ال غیرك اذا افتقرت ؛ بارالها! موقعی كه فقیر می شوم با خضوع و تذلل برای درخواست از غیر خودت امتحانم منما.

مطلب سوم :

و لا بالتضرع الی من دونك اذا رهبت ؛بارالها! موقعی كه گرفتار ترس آمیخته به خطر می شوم ، با تضرع نزد غیر خودت مورد آزمایشم قرار مده .

این سه مطلب در دو سخنرانی گذشته مبسوطا مورد بحث قرار گرفت . اینك امام (ع ) درباره این امر سخن می گوید كه : اگر كسی رعایت آن وظایف را ننمود و در موارد مذكور، توجه خود را به غیر باری تعالی معطوف داشت چه كیفری را استحقاق دارد؟ پاسخ این پرسش از كلام امام (ع )، به خواست خداوند بزرگ ، موضوع بحث و سخنرانی امروز است . اما پیش از آغاز بحث و شرح و توضیح راجع به آن ، بموقع است كه درباره دو مطلب : یكی اضطرار و آن دیگر توكل توضیح مختصری داده شود، چه آگاهی هر قدر بیشتر از این دو امر، موجب مزید اطلاع دینی شنوندگان محترم خواهد بود و بعلاوه در روشن ساختن مطالب مورد بحث امروز نیز مؤ ثر است .

احكام استثنایی مضطر 

اضطرار عبارت از این است كه آدمی در مضیقه و تنگنایی سخت قرار گیرد و برای رهایی از آن ملجاء شود و ناچار گردد كه به كارهای خاصی دست بزند. قانونگذار اسلام ، قلم تكلیف را از شخص مضطر در مورد اضطرارش برداشته و در حدود معین به وی اجازه اختصاصی داده است .

انما حرم علیكم المیته و الدم و لحم الخنزیر و ما اهل به لغیر الله فمن اضطر غیر باغ و لاعاد فلا اثم علیه . (413)

خداوند، خوردن گوشت میته و خون و گوشت خوك و گوشت حیوانی را كه به نام غیر خدا قربانی شده است و بر شما مسلمانان حرام نموده ، اما اگر فردی دچار اضطرار شود به طوری كه یا باید از گرسنگی بمیرد یا از گوشتهای حرام بخورد، اسلام اجازه داده كه به قدر ضرورت و حفظ حیات از گوشتهای حرام استفاده كند و در این كار مرتكب گناه نشده است .

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : من اضطرر الی المیتة و الدم و لحم الخنزیز فلم یاءكل شیئا من ذلك حتی یموت فهو كافر. (414)

امام صادق (ع ) فرموده : كسی كه مضطر شود به گونه ای كه باید از میته ، خون ، گوشت خوك بخورد تا زنده بماند و از هیچ یك از آنها نخورد تا آنكه بمیرد، او با این عمل به روش غیر اسلامی گراییده است .

از این روایت استفاده می شود كه حیات انسان مسلمانان آنقدر مهم است كه اگر مضطر شود و برای حفظ جان خود گوشت حرام یا خون نخورد و بر اثر آن بمیرد با این عمل از مسیر حق منحرف گردیده و مورد موآخذه خواهد بود.

گاهی مردان بیمار یا زنان باردار در شرایط اضطراری قرار می گیرند و طبق موازین دینی مشمول ارفاق قانونی می شوند.

از این مختصری كه معروض افتاد روشن شد كه افرادی ممكن است در شرایط اضطراری واقع شوند و به گونه ای مشكل خود را حل كنند اما دعای امام سجاد (ع ) ناظر به مضطرینی است كه اراده ذات اقدس الهی می تواند وضع آنان را تغییر دهد، مشكلشان را حل كند، و اضطرارشان را بر طرف نماید و این همان است كه در قرآن شریف آمده است :

فیض الهی و رفع اضطرار 

اءمن یجیب المضطر اذا دعاه و یكشف السوء . (415)

جز او كیست كه دعوت مضطر را اجابت می نماید و مصائب و مشكلاتش را برطرف می سازد؟

در چنین حالت دردناك و ناراحت كننده ، هر مسلمان گرفتاری باید از خداوند یاری بخواهد و همانند امام سجاد (ع ) عرض كند: بارالها! در حال اضطرار مرا به استعانت از غیر خودت آزمایش منما.

توكل به خداوند نیز همانند دعاهای خالصانه و خاضعانه انسانهای با ایمان كه دچار وضع اضطراری شده اند نجات بخش و سعادت آفرین است . توكل به خداوند، مشكلات بزرگ را حل می كند؛بلایا را می گرداند و آدمی را مشمول عنایات خاص حضرت باری تعالی قرار می دهد، و این مهم ضمن بعضی از آیات و روایات خاطر نشان گردیده است . خداوند در قرآن شریف فرموده :

توكل به خدا و بی نیازی از خلق 

و من یتوكل علی الله فهو حسبه . (416)

كسی كه به ذات اقدس الهی توكل نماید خداوند امر او را كفایت می كند.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : یا ایها الناس ! توكلوا علی الله و ثقوا به فانه یكفی ممن سواه (417)

رسول اكرم (ص ) فرموده است : ای مردم ! به خداوند توكل كنید و به او اعتماد نمایید كه شما را از غیر خودش بی نیاز می نماید.

عن علی علیه السلام قال : من توكل علی الله ذلت له الصعاب و تسهلت علیه الاسباب . (418)

علی (ع ) فرموده : كسی كه به خداوند توكل نماید مشكلات بر وی آسان می گردد و با سهولت به وسایل و اسباب دست می یابد.

لازم است این نكته مورد توجه باشد كه معنای توكل به خداوند نادیده گرفتن سنن آفرینش ، بی اعتنایی به وسایل و اسباب طبیعی ، و ترك سعی و عمل اجتماعی نیست ، و این مطلب ضمن روایات برای افراد ناآگاه بیان شده است :

جاء رجل الی رسول الله صلی الله علیه و آله فقال یا رسول الله ! ارسل ناقتی و اتوكل او اعقلها و اتوكل ؟ قال : اعقلها و توكل . (419).

مرد عربی به حضور رسول اكرم (ص ) شرفیاب شد، عرض كرد: یا رسول الله ! شترم را رها و آزاد بگذارم و به خداوند توكل كنم یا آنكه پایش را ببندم و توكل نمایم ؟ فرمود: پایش را ببند و توكل نما.

عن امیر المؤ منین علیه السلام انه مر یوما علی قوم فراهم اصحاء جالسین فی زاویة المسجد. فقال (ع ) من انتم ؟ قالوا: نحن المتوكلون . قال (ع ) لا، بل انتم المتاءكلة . فان كنتم متوكلین فما بلغ بكم توكلكم ؟ قالوا: اذا وجدنا آكلنا و اذا فقدنا صبرنا. قال (ع ): هكذا تفعل الكلاب عندنا. قالوا: فما نفعل ؟ قال كما نفعل . قالوا: كیف تفعل . قال (ع ): اذا وجدنا بذلنا و اذا فقدنا شكرنا. (420)

علی (ع ) و تفسیر توكل 

علی (ع ) روزی گذر كرد بر جمعی ، دید همه سالم اند و در گوشه ای از مسجد نشسته اند. فرمود: شماها كیستید؟ پاسخ دادند: ما متوكلین هستیم . فرمود: نه چنین است ، شما متوكل نیستید بلكه متاءكل هستید و از اموال ضعفا ارتزاق می كنید. اگر شما متوكلید توكل ، شما را به كجا رسانده است ؟ گفتند: ما اینجا نشسته ایم اگر چیزی یافتیم می خوریم و اگر نیافتیم صبر می كنیم . حضرت فرمود: سگهای شهر ما نیز اینچنین هستند. گفتند پس ما چه كنیم ؟ فرمود: وقتی چیزی به دست آوردیم به مستحقین بذل می كنیم و اگر چیزی به دست نیاوردیم شكر می كنیم .

انسان با ایمان و درستكار كه بدون گناه گرفتار زندان حاكم جباری شده و در شرایط اضطرار به سر می برد برای نجات خویش باید دست دعا به سوی خداوند بگشاید و حل مشكل خود را از او بخواهد. در صورتی كه چنین كند و فقط از ذات اقدس الهی استحضار نماید از دعای امام سجاد (ع ) درس فلاح و رستگاری آموخته و عملا به كار بسته است .

از غیر خدا یاری خواستن و ذلت 

اگر دعا واجد شرایط استجابت و حاوی مصلحت آن انسان باایمان باشد، بدون منت و ذلت به اجابت می رسد و زندانی در پرتو فضل الهی آزاد می گردد. اما اگر دعا واجد شرایط استجابت و مصلحت نباشد، دعا كننده به ذلت سؤ ال از این و آن تن نداده و بعلاوه با صبر در مصیبت زندان از پاداش بزرگ خداوند برخوردار می گردد. ولی اگر برای نجات خود دست تمنا به سوی زندانبان بگشاید یا به افراد نافذ و مؤ ثری كه در پاره ای از مواقع به سركشی زندان می آیند متوسل شود و به ذلت سؤ ال تن در دهد، اگر نجات پیدا كند یا همچنان در زندان بماند باید بداند كه در استعانت از غیر خدا خوب امتحان نداده است ، راه عز و فضیلت را ترك گفته ، خویشتن را تحقیر نموده ، و بر خلاف دعای امام سجاد (ع ) قدم برداشته است . گفته امام (ع ) در پیشگاه خداوند این بود:

و لا تفنی بالاستعانة بغیرك اذا اضطررت ؛ بارالها! مرا در موقع اضطرار به یاری خواستن از غیر خودت آزمایش منما.

الا له الخلق و الامر. (421)

آگاه باشید كه تمام عوالم وجود و همچنین فرمانروایی كلیه عوالم به ذات اقدس الهی اختصاص دارد.

پس اگر كسی را قادر مطلق و فرمانروای بالذات یاری نماید پیروزیش قطعی است و اگر كسی مخذول و محروم از یاری او گردد احدی نمی تواند وی را نصرت و یاری نماید.

ان ینصركم الله فلا غالب لكم و ان یخذلكم فمن ذا الدی ینصركم من بعده . (422)

اگر خداوند شما را یاری نماید هیچ كس بر شما پیروز نمی شود و اگر شما را مخذول كند و از یاری خود محروم سازد كیست كه از آن پس شما را یاری دهد.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : لا تتكل الی غیر الله فیكلك الیه . (423)

رسول اكرم (ص ) فرموده : به غیر خداوند اتكال منما كه خداوند ترا به او وامی گذارد.

استعانت از مخلوق و خذلان 

در جمله اول كلام امام سجاد (ع ) موضوع بحث امروز راجع به كسی كه از غیر خداوند در مواقع اضطرار یاری بخواهد چنین آمده است :

فاستق بذلك خذلانك ؛بارالها! بر اثر استعانت از غیر خودت مستحق خذلان گردم و از نصرت و یاریت محروم شوم .

حضرت یوسف صدیق ، آن مرد الهی ، از دوران طفولیت به علت زیبایی صورت و محبوبیت زیاد در نزد پدر، مورد حسد برادران خود بود. آنان همواره در این فكر بودند كه به گونه ای حسد خود را درباره وی اعمال نمایند. سرانجام به این فرصت دست یافتند. در یكی از روزها كه گوسفندان را به صحرا می بردند با اجازه پدر، یوسف را هم با خود آوردند. از آن روز، حوادث تلخ و ناگواری برای یوسف پیش آمد و همه جا خداوند او را مورد حمایت و نصرت خود قرار داد. شرح قضایای یوسف به طور اجمال در قرآن شریف آمده است . از جمله رویدادهای سنگین برای یوسف آن بود كه در مصر، بی گناه زندانی شد. عن ابیعبدالله علیه السلام قال : لما امر الملك بحبس یوسف فی السجن الهمه الله تبارك و تعالی بتاءویل الرؤ یا فكان یعبر لاهل السجن رؤ یاهم .

یوسف و الهام تعبیر خواب 

امام صادق (ع ) فرمود: پس از آنكه پادشاه مصر دستور زندانی شدن یوسف را داد خداوند، تعبیر خواب را به یوسف الهام فرمود و او را از این نعمت گران قدر برخوردار ساخت و آنچنان شد كه زندانیان برای تعبیر خوابهایی كه می دیدند به وی مراجعه می كردند. در همان اوقات دو نفر از خدمه دربار را به زندان آوردند. آن دو نیز آگاه شدند كه یوسف زندانی ، علم تعبیر رویا دارد. یك روز صبح ، آن دو نفر نزد یوسف آمدند.

تعبیر خواب دو زندانی 

فقالا له انا راءینا رویا فعبره لنا. فقال : و ما راءیتما؟ قال احد هما انی ارانی احمل فوق راءسی خبزا تاءكل الطیر منه و قال الاخر انی رایت ان اسقی الملك خمرا. ففسر لهما رؤ یاهما بما فی الكتاب . ثم قال للذی ظن انه ناج منهما اذكرنی عند ربك . قال : و لم یفزع یوسف فی حاله الی الله فیدعوه . فلذلك قال الله تعالی فانساه الشیطان ذكر ربه .قال ابوعبدالله علیه السلام . قال الله لیوسف : الست الذی حببتك الی ابیك و فصلتك علی الناس بالحسن ، اولست الذی سقت الیك السیارة و انقذتك و اخرجتك من الجب ، اولست الذی صرفت عنك كید النسورة ، فما حملك علی ان ترفع رعیتك او تدعوا مخلوقا هو دونی ؟ فالبث بما قلت بضع سنین .

به یوسف گفتند: ما دو نفر خواب دیده ایم ، برای ما تعبیر كن . یوسف گفت : چه خواب دیده اید؟ یكی از آن دو گفت : خواب دیده ام نان با سرم حمل می كنم و پرندگان از آن می خورند. آن دیگری گفت : خواب دیدم به شاه شراب می دهم . امام صادق (ع ) فرمود: یوسف خواب آن دو را به آنچه در قرآن شریف آمده تعبیر نمود. سپس یوسف به آن فردی كه خوابش را به نجاتش تعبیر نموده بود گفت : وقتی نزد شاه رفتی از من یاد كن ، یعنی بگو: بی گناهی زندانی است . یوسف در آن موقع به پیشگاه خداوند جزع نكرد و حاجت خود را از ذات مقدس او نخواست . از این رو خداوند فرمود: شیطان موجبات فراموشی آن مرد را فراهم آورد و ساقی از یادش رفت كه نام یوسف را نزد شاه ببرد.

یوسف و تطویل مدت زندان 

به فرموده امام (ع ) خداوند یوسف را مخاطب ساخت و به وی فرمود: آیا من نبودم كه ترا محبوب پدرم ساختم ؟ و با چهره زیبا، ترا بر همه مردم برتری دادم ؟ آیا من نبودم كه كاروان را به طرف چاه سوق دادم ؟ ترا از پناهگاه چاه خارج ساختم ؟ آیا من نبودم كه ترا از مكر زنان خلاص نمودم ؟ چه چیز باعث شد كه رعیتی را بالا بردی و از مخلوق من نجات خود را طلب نمودی . برای این گفته هفت سال در زندان بمان .

اگر یك فرد عادی ترك اولی را مرتكب شده بود شاید با توجه به خطای خویش و عذر خواستن از پیشگاه الهی بیش از هفت روز، استحقاق خذلان و محروم ماندن از نصرت الهی را نمی داشت ، اما این ترك اولی از فرد بزرگی مانند یوسف صدیق موجب شد كه هفت سال مدت زندانش افزایش یابد.

اثر تذلل در مقابل غیر مخلوق 

اگر گفته شود استحقاق خذلان و حرمان از نصرت باری تعالی برای كسی است كه جمله اول دعای امام سجاد (ع ) را رعایت ننموده و در حال اضطرار، از غیر خداوند یاری خواسته است ، می توان گفت كلمه منع كه بعد از كلمه خذلان آمده برای كسی است كه جمله دوم دعای امام را رعایت ننموده و در حال فقر و تهیدستی با خضوع و تذلل ، از غیر خداوند كمك خواسته است . بنابراین منع الهی منع اعطای مال و حرمان از رفع نیاز از فقیری است كه موقع فقر توجه به پروردگار را از یاد برده و در مقابل غیر خداوند خضوع و تذلل نموده و از وی كمك خواسته است .

ارزش دوست با ایمان 

در این قبیل مواقع وجود دوست دانا و با ایمان و رفیق ناصح مشفق بسیار ارزنده و گرانقدر است ، چنین دوستی اگر از تنگدستی برادر ایمانی خود آگاه شود در صورتی كه قادر باشد بدون منت مشكلش را حل می كند و اگر نتواند او را به در خانه خداوند می فرستد و نمی گذارد از این و آن تمنا كند و آبروی خود را از میان ببرد و با كمك خواستن از غیر خدا خویشتن را تحقیر نماید و در اینجا برای نمونه یك مورد ذكر می شود:

درخواست حلمشكل از خدا

عن محمد بن عجلان قال : اصابتنی فاقة شدیدة و اضاقة و لا صدیق لمضیق و لزمنی دین ثقیل و غریم یلح باقتضاءه فتوجهت نحو دار الحسن بن زید و هو یومئذ امیر المدینة لمعرفة كانت بینی و بینه و شعر بذلك من حالی محمد بن عبدالله بن علی بن الحسین و كانت بینی و بینه قدیم معرفة فلقینی فی الطریق فاخذ بیدی و قال لی قد بلغنی ما انت بسبیله و لا تسعف بطلبتك . فعلیك بمن یقدر علی ذلك و هو اجود الاجودین . فالتمس ما تومله من قبله . فانی سمعت ابن عمی جعفر بن محمد علیهما السلام یحدث عن ابیه عن جده عن ابیه الحسین بن علی عن ابیه علی بن ابیطالب علیه السلام عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال : اوحی الله عزو جل الی بعض انبیاءه فی بعض وحیه الیه : و عزتی و جلالی لا قطعن امل كل مومل غیری بالایاس و لا كسونه ثوب المذلة و لا بعدنه من فرجی و فضلی ، ایومل عبدی فی الشدائد غیری و الشدائد بیدی او یرجو سوای و انا الغنی الجواد.

محمد بن عجلان می گوید به فقر و تنگدستی شدیدی دچار شدم و دوستی نداشتم كه در این وضع سخت كمكم نماید، بعلاوه ، دین سنگینی به ذمه ام بود و دائن می خواست كه هر چه زودتر آن را وصول كند. به امید حل این مشكلات ، راه منزل حسن بن زید را كه آن روز فرماندار مدینه بود در پیش گرفتم زیرا یكدیگر را می شناختیم . محمد بن عبدالله بن الحسین علیهما السلام از مضیقه و تنگدستیم آگاه شده بود. من او از قدیم با یكدیگر دوست بودیم . خبر داشت كه برای رفع مضیقه می خواهم به منزل فرماندار بروم . بین راه كه می رفتم به من رسید، دستم را گرفت و گفت : از فكری كه به نظرت رسیده و تصمیم گرفته ای مطلع شده ام ، برای رفع گرفتاری خود به كار ناروا دست نزن و در راه غیر صحیح قدم مگذار، بر تو باد به استعانت و یاری خواستن از كسی كه قدرت دارد مشكلاتت را حل نماید و از گرفتاری ها نجاتت دهد، او بخشنده ترین بخشندگان است ، تمنای خود را از او درخواست نما كه من از پسرعمویم حضرت صادق (ع ) شنیدم كه او از پدرش و آن حضرت از آبای گرامیش حدیث نموده اند از پیغمبر اكرم (ص ) كه فرمود: خداوند به بعضی از پیمبران خود وحی نمود: به عزت و جلالم قسم ، قطع می كنم آرزوی كسی را كه به غیر من دل بندد، امیدش را به یاءس تبدیل می نمایم ، به وی جامه ذلت می پوشانم و او را از گشایش زندگی و تفضل خود دور می سازم . آیا بنده من در سختی به غیر من دل می بندد با آنكه شداید و سختی ها در دست من است ؟ آیا بنده من به غیر من ابراز امید می نماید با آنكه من بی نیاز و بخشنده ام ؟

فقلت له یا بن رسول الله اعد علی هذا الحدیث فاعاده ثلاثا. فقلت : لا و الله ، لا سالت احدا بعد هذا حاجة . فما لبثت ان جاءنی الله برزق و فضل من عنده . (424)

محمد بن عجلان گفت : ای فرزند پیمبر، این حدیث را دوباره برای من بخوان . نوه امام سجاد (ع ) سه بار حدیث را تكرار نمود. سپس محمد بن عجلان قسم یاد كرد كه پس از شنیدن این حدیث از احدی درخواست حاجت نمی نمایم . بعد خودش می گوید:طولی نكشید كه خداوند مرا از رزق و فضل خود برخوردار ساخت .

اجابت الهی با حفظ عزت 

نظیر این روایت ، روایات زیادی در كتب اخبار از اولیای گرامی اسلام رسیده و پیروان قرآن شریف باید همواره متوجه عز اسلامی خود باشند، به شرافت نفس خویش آسیب نرسانند، و دست تمنا به سوی غیر خدا نگشایند. تنها حوایج خود را از او درخواست نمایند و پروردگار مهربان بدون منت و ذلت در حدود مصلحت ، خواسته های بندگان را اجابت می فرماید و مشكلاتشان را حل می نماید.

عن علی علیه السلام قال : من توكل علیه كفاه و من ساءله اعطاه .(425)

علی (ع ) فرموده : كسی كه به خداوند توكل نماید امر او را كفایت می كند و كسی كه از پیشگاه مقدس او درخواست نماید به وی اعطا می فرماید.

اگر گفتیم در این قطعه از دعای مكارم الاخلاق استحقاق خذلان برای كسی است كه جمله اول دعای امام سجاد را رعایت ننموده و در حال اضطرار، از غیر خداوند یاری خواسته است و كلمه منع كه بعد از كلمه خذلان آمده به شرحی كه توضیح داده شد برای كسی است كه جمله دوم دعای امام را رعایت ننموده ، با خضوع و تذلل از غیر خداوند كمك خواسته است باید بگوییم كلمه اعراض كه بعد از كلمه خذلان و منع آمده برای كسی است كه جمله سوم دعای امام را رعایت ننموده و در موقع ترس آمیخته به خطر و اضطراب در مقابل غیر خداوند تضرع و زاری كرده است . بشر در تمام لحظات زندگی نیازمند به حمایت و عنایت ذات اقدس الهی است و اگر از فیض او محروم گردد به انحطاط و سقوط می گراید و راه تباهی و هلاكت را می پیماید.

معنای اعراض الهی 

اعراض خداوند از انسان بدین معنی است كه لطف خود را از او قطع كند، حمایتش را از وی بردارد، به حال خودش واگذار نماید، و با افكار و اعمال انحرافی كه دارد تركش گوید. به موجب روایات ، این گروه بدبخت ، مطرود و مبغوض درگاه مقدس باری تعالی هستند، اینان با روش نادرستی كه در پیش می گیرند نه تنها خود راه ضلالت را طی می كنند بلكه موجب گمراهی افراد بی اطلاع می گردند و آنان را نیز به بیراهه می برند. علی (ع ) دو صنف را مبغوضترین مردم نزد باری تعالی خوانده و در مقام معرفی چنین فرموده است :

ان ابعض الخلائق الی الله رجلان : رجل و كله الله الی نفسه فهو جائر عن قصد السبیل ، مشغوف بكلام بدعة و دعاء ضلالة فهو فتنة لمن افتتن به ، ضال عن هدی من كان قبله ، مضل لمن اقتدی به فی حیاته و بعد وفاته ، حمال خطایا غیره ، رهن بخطیئته . (426)

بی گمان ، دو نفر مبغوضترین مخلوق نزد باری تعالی هستند: اول مردی است كه خداوند او را به خودش واگذارده و از صراط مستقیم منحرف است ، از صمیم قلب به سخن بدعت و دعوت به گمراهی و ضلالت علاقه دارد، او فتنه است برای كسی كه مفتونش گردد، گمراه است از طریقه و سیره كسانی كه پیش از او بوده اند، گمراه كننده كسی است كه در ایام حیاتش و بعد از مرگش به وی اقتدا نماید، باربر گناهان دگران و در گرو خطایای خویشتن است .

اعراض خداوند از یك انسان این است كه او را به خودش واگذارد و مشمول حمایتها و عنایتها قرارش ندهد و این امر در نظر اولیای گرامی اسلام آنقدر مهم است كه ضمن دعا با تذلل و التماس از پیشگاه باری تعالی می خواستند كه به قدر یك چشم بر هم زدن آنان را به خودشان وانگذارد.

رسول اكرم (ص ) و چهار دعا 

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : كان رسول الله صلی الله علیه و آله فی بیت ام سلمة فی لیلتها. ففقدته من الفراش فدخلها من ذلك ما یدخل النساء. فقامت تطلبه فی جوانب البیت حتی انتهمت الیه و هو فی جانب من البیت قائم رافع یدیه یبكی و هو یقال : اللهم لا تنزع منی صالح ما اعطینی ابدا، اللهم و لا تكلنی الی نفسی طرفة عین ابدا، اللهم لا تشمت بی عدوا و لا حاسدا ابدا، اللهم لا تردنی فی سوء استقذتنی منه ابدا (427)

امام صادق (ع ) فرمود: پیغمبر اكرم (ص ) شبی در حجره ام سلمه بود. او نیمه شب بیدار شد و دید حضرت در بستر نیست . فكری به خاطرش گذشت كه معمولا از فكر زنان می گذرد. در اطراف منزل به جستجو پرداخت تا به نقطه ای رسید و دید كه رسول اكرم (ص ) در آنجا ایستاده دست به دعا برداشته و با دیده گریان عرض می كند: بارالها! عطایای خوبی را كه به من اعطا كرده ای هرگز از من مگیر؛ بار الها! به قدر یك چشم برهم زدن مرا به خودم وامگذار؛ بار الها! مرا مورد شماتت هیچ دشمن و حسودی قرار مده ؛ بارالها! در آن اوضاع و شرایط بدی كه قرار داشتم و نجاتم دادی دوباره مرا به آن وضع بر مگردان .

در این روایت ، رسول اكرم (ص ) ضمن سه دعای دیگر از خداوند خواسته است به قدر یك چشم بر هم زدن او را به خودش وانگذارد. در حدیث دیگری از امام صادق (ع ) آمده كه راوی می گوید:

نیاز به حمایت الهی در همه لحظات 

سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول و هو رافع یده الی السماء: رب لا تكلنی الی نفسی طرفة عین ابدا، لا اقل من ذلك و لا اكثر. (428)

ناقل حدیث می گوید: شنیدم از امام صادق (ع ) در حالی كه دستش را به دعا برداشته عرض می كند: بارالها! به قدر مدت یك چشم برهم زدن یا مدتی كمتر از آن یا بیشتر از آن مرا به خودم وامگذار.

خلاصه سومین كلمه امام سجاد (ع ) در این قسمت از دعای مكارم الاخلاق اعراض حضرت باری تعالی از كسی است موقع ترس آمیخته به خطر به جای آنكه زبان دعا به پیشگاه خدا بگشاید و با تضرع و زاری ، دفع خطر را از او بخواهد، دست تمنا به روی این و آن دراز كند و با چشم اشكبار از آنان حل مشكل را تمنا نماید. كیفر چنین انسانی آن است كه خداوند از وی اعراض كند و او را به حال خودش واگذارد. امام (ع ) بعد از آن سه كلمه عرض می كند:

استمداد از رحمت باری تعالی 

یا ارحم الراحمین ؛ای مهربانترین تمام مهربانها.

سخن گفتن از مهربانی خداوند در این مقام می تواند ناظر به سه جمله اول باشد و می تواند ناظر به سه كلمه بعد باشد. در صورت اول ، معنی چنین می شود: ای مهربانترین مهربانها! مرا در موقع اضطرار از یاری خواستن غیر خودت آزمایش منما، ای خداوند مهربان ! مرا موقعی كه فقیر می شوم با تضرع و تذلل برای درخواست كمك از غیر خودت امتحانم مكن . ای مهربان خداوند! مرا در موقعی كه گرفتار ترس آمیخته به خطر می شوم با تضرع نزد غیر خودت مورد آزمایشم قرار مده .

و در صورت دوم معنی چنین است : بارالها! من بر اثر بد امتحان دادن ، مستحق خذلان و محرومیت از نصرت تو و شایسته منع و حرمان از فضل تو و سزاوار اعراض و روگردانی تو هستم ، اما از یاد نمی برم كه تو از هر مهربان مهربانتری ، امیدوارم لغزشهایم را به رحمتت ببخشی و از مهر و محبتت برخوردارم سازی ، ولی بهتر است كه بگویم امام (ع ) در گفتن یا ارحم الراحمین به هر دو قسمت نظر دارد و برای هر دو مطلب رحمت الهی را درخواست می نماید.